من اخیراً با یک کارآفرین خوب آشنا شدم که مدتی است در زمینه مراقبت های بهداشتی فعالیت کرده است. من معمولا سعی میکنم با یک نفر درگیر باشم، نه اینکه چت کلی «چه کار میکنی، چطوری“…، پس از او پرسیدم”او در تلاش بود تا از طریق سازمان شگفت انگیز خود به چه چیزی دست یابد'. او در پاسخ گفت:ما آرزو داریم که بهترین ارائه دهنده خدمات مراقبت های بهداشتی باشیم که مراقبت های مقرون به صرفه و قابل اعتماد را ارائه می دهد“. این برای من جذابیت داشت. این چشم انداز خوبی بود که او سعی می کرد محقق کند، بنابراین من بیشتر به این موضوع علاقه مند شدم که چرا او حتی می خواست این کار را انجام دهد؟
او در پاسخ گفت:بازار بزرگی برای مراقبت های بهداشتی مقرون به صرفه وجود دارد و اگر بتوانیم قابل اعتماد شویم، قطعا مشتریان بیشتری خواهیم داشت.”
این موضوع اکنون برای من جالب شده بود، آنقدر وارد این گفتگو شدم که از او پرسیدم نظر او درباره بازار “مراقبت های درمانی گران قیمت”، به خصوص در بخش فوق لوکس، چیست، آیا قبلاً به آن توجه شده است؟
آیا بازیکنان موجود در آن دسته هستند؟
ما شروع به بحث در مورد قانون فراوانی کردیم، اینکه چند نفر مایلند در مراقبت های بهداشتی بیشتر از یک فرد معمولی هزینه کنند. و جای تعجب نیست، تعداد زیادی وجود داشت. خیلی بیشتر از آن چیزی که او می توانست در طول عمرش به آن بپردازد، بلکه در طول عمر. ما در مورد سهولت مدیریت یک عدد مطلق کوچکتر با قیمت بالا بحث کردیم، آیا این امکان را به او می دهد تا خدمات بهتری ارائه دهد و به ساختن بازار خود ادامه دهد؟
همه چیز شبیه یک آها بود! لحظه ای، اما او نمی توانست با این موضوع کنار بیاید که چگونه می تواند این زاویه را از دست بدهد، در حالی که این همه وقت و تحقیق گذاشته است.
این گفتگو باعث شد که او دیدگاه خودش را زیر سوال ببرد. او در تردید بود که آیا باید به کارهایی که تاکنون ساخته است ادامه دهد یا خیر.
این فرد یک کارآفرین معمولی است که میخواهد کسب و کار خود را افزایش دهد و از طریق تجربیات و آموزشها و راهنماییهای مختلف، از جایی آموخته است که باید چشمانداز، مأموریت و هدف داشته باشد. او تعجب می کند که اینها چیستند و از خیرخواهان، مشاوران خردمند و اینترنت خود می پرسد. در نهایت، او در کارگاهی شرکت می کند که در آنجا نحوه تنظیم چشم انداز به او آموزش داده می شود. سپس با بیانیه ای برمی گردد. اما قسمت غم انگیز این است که در بیشتر موارد، دقیقاً همینطور باقی می ماند…. “یک بیانیه”. نه او به آن اعتقاد دارد و نه مردمش.
چنین بیانیه های Vision ایجاد می شوند که سپس در همه جای سازمان چاپ و منتشر می شوند. اما هر فرد در سازمان می تواند دوگانگی فرهنگ و رفتاری را که ارائه می شود و واقعاً دنبال می شود، ببیند. مردم فوراً احساس قطع ارتباط می کنند و می توانند دروغ ها را ببینند.
این اشتباه زمانی مرتکب می شود که ما از 3 عامل اصلی احساسی ترس، طمع یا شهوت استفاده کنیم.
برای ایجاد چشم اندازی که واقعاً متعلق به خودتان است، مراحل ساده زیر را دنبال کنید، اما اجرای آن آسان نیست:
1. پیشنهاد واقعی خود را به جهان درک کنید.
وقتی کسب و کار و شرکت ما فقط وسیله ای باشد برای اثبات اینکه “چقدر خوب هستیم” به خود و به جهان، آنگاه برای افراد با استعداد و باهوش جذاب نخواهد بود. فقط کسانی که با نارسایی های شخصی خود پر شده اند با همین نیت به چنین سرمایه گذاری هایی می پیوندند تا ارزش خود را به همتایان خود ثابت کنند. این به اندازه کافی طول نمی کشد و افزایش مقیاس به یک چالش دردسرساز تبدیل می شود.
در مقابل، آن دسته از افراد آگاه که به «کفایت درونی» خود پی میبرند، از طریق آن عمل میکنند و سازمان خود را به عنوان یک پیشنهاد به جهان ایجاد میکنند. این آنها را مبلغان یا خیریه نمی کند، در واقع به محض اینکه متوجه شوند، می توانند تجربیات و شایستگی های خود را در حوزه موضوعی خود کانالیزه و ارائه دهند.
آنچه را که رقبای شما ارائه می دهد یا آنچه فکر می کنید موثر است را ارائه ندهید، بلکه آنچه را که بر آن تسلط دارید ارائه دهید، زیرا این چیزی است که تغییر ایجاد می کند!
2. بر ترس خود غلبه کنید
افراد ترسو بازماندگان هستند، نه خیال پرداز. هر چقدر هم که یک چشم انداز بزرگ به نظر برسد، افرادی که از ترس از دست دادن، طرد شدن، از دست دادن، توجه نشدن یا شناسایی نشدن، تایید نشدن، اعتبارسنجی و ترس های دیگر از این قبیل زندگی می کنند، طبیعتاً سازمان خود را از بین خواهند برد. از ترس و ناامنی یک چشم انداز از شما می خواهد که از همه منابع خود “استفاده/ خرج” کنید، در حالی که ترس شما را مجبور به “احتکار” می کند. تعادل خوبی بین بقا و مقیاس توسط افراد ترسو ایجاد نمی شود.
3. از روی طمع کار نکنید
طمع آمیزه ای از مقایسه و رقابت است. حتماً با افرادی آشنا شده اید که برای رقابت شرطی شده اند. آنها مجبور هستند که یک چالش را انجام دهند. به عنوان مثال، وقتی برخی از مردم شاهد میشوند که کسی واقعاً خوب میخواند، به جای قدردانی واقعی، چنین فردی را در ذهن خود با افکاری مانند آه.. بیچاره… نمیدانم باید چقدر پول دربیاورد، شروع میکنند. ? یا با افکاری مثل اینکه من بهتر از او می خوانم و غیره.
این دوباره با احساس “نارسایی” ارتباط نزدیکی دارد، اما این حالتی است که در آن با نارسایی به شیوه ای خوب مبارزه می شود و شما فردی موفق و مدبر هستید. مقایسه و رقابت می تواند شما را به طور اجباری در زمینه یک فرد یا یک موقعیت گیر کند. به شما اجازه نمی دهد با ذهن باز فکر کنید.
به عنوان مثال، هنگامی که شما آرزوی سلامتی دارید، سلامتی خود را چگونه تعریف می کنید؟ آیا داشتن بدنی شبیه کسی است؟ آیا برای وزن کردن کاری است که کسی انجام می دهد؟ آیا قابل قبول است؟ آیا برای جلب توجه بیشتر است؟ یا این است که زندگی بهتری در شرایط خاص خود در جهت اهداف زندگی خود داشته باشید؟
4. بر شهوات خود غلبه کنید
وقتی زندگی شما حول محور جلب توجه بیشتر و به دست آوردن قدرت بیشتر می چرخد، آنگاه محرک کلیدی شما به Lust تبدیل می شود. ناخودآگاه این توانایی را دارد که کسب و کار شما را به رسانه ای برای برآورده کردن خواسته های شما تبدیل کند، که اصلی ترین مورد در میان آنها شهوت شخصی شما برای قدرت، شهرت و توجه است. پول فقط حالتی برای برآوردن این شهوات است. بینایی که حتی در خاک لطیف Lust ریشه دارد، در یک سطح خرد و همچنین در سطح کلان، قطع و وصل و قطع ارتباط را تضمین می کند. افزایش مقیاس به یک ورزش اضطراب و استرس تبدیل می شود. برای درک بهتر و عمیق تر این جنبه به اولین وبلاگ من در Lusts مراجعه کنید.
5. چشم انداز شما باید فراتر از شما باشد
تا زمانی که چشم انداز شما به توانایی ها و نقاط قوت شخصی شما وابسته باشد، منجر به افزایش مقیاس نخواهد شد. یک چشم انداز باعث می شود فقط زمانی قورباغه بپرید که فراتر از شما باشد، زمانی که فراتر از افق شما باشد. این در مورد رشد بر اساس سالانه نیست، بلکه جایی است که سازمان خود را در 5-10-50 سال می بینید!
6. چشم انداز شما تنها پس از اجتناب و غلبه بر بقیه اشتباهات 9/10 می تواند ایجاد شود.
آیا در مورد بقیه 9 اشتباه فکر می کنید؟
SKC World تاکنون در مجموع 6 اشتباه منتشر کرده است که در زیر می توانید به آنها دسترسی داشته باشید.
تنها زمانی که با موفقیت بر این موارد غلبه کرده باشید، بینش شما فعال می شود. پس از آن، سفر خود را در طول 3 اشتباه بعدی که طی چند هفته آینده به اشتراک گذاشته خواهد شد را طی کنید تا یک چشم انداز طراحی کنید که اجرا و پیاده سازی آن آسان باشد.
افزایش مقیاس حق شماست. تنها انتخابی که باید انجام دهید این است که آیا می خواهید این کار را با شادی یا بدبختی انجام دهید. در حالی که انتخاب ممکن است بدیهی به نظر برسد، باید فکر کنید که چرا در این صورت است، که هنوز هم اضطراب و استرس را تجربه می کنید، حتی زمانی که با موفقیت در حال افزایش هستید؟
این بود هفتمین اشتباه از 10 اشتباه یک کارآفرین باید در حین افزایش مقیاس از خودداری کند!
هر دوشنبه برای دنبال کردن این سریال هماهنگ کنید.
در اینجا پیوندهای اشتباهات قبلی وجود دارد:
1. شهوت: https://www.skc.world/your-lust-can-destroy-your-business/
2. نگران کردن به جای فکر کردن: https://www.skc.world/if-you-worry-too-much-you-are-making-a-huge-mistake/
3. کارآفرینی که با افرادش همسو نیست: https://www.skc.world/5-reasons-why-your-people-dont-listen-to-you/
4. آسیب پذیری عاطفی: https://www.skc.world/your-low-emotional-consciousness-is-making-you-vulnerable/
5. فرضیات بی اساس: https://www.skc.world/why-are-we-unable-to-execute-our-business-plan/
6. ناسازگاری شخصی: https://www.skc.world/6-simple-hacks-to-becoming-consistent/
اگر واقعاً می خواهید این اشتباهات را از زندگی و تجارت خود حذف کنید، برنامه های SKC را کاوش کنید! برای کاوش اینجا را کلیک کنید.